
Master of Concurrency
از زندگیانم گله دارد بلاگِریَم
شرمنده بلاگِری از این زندگیانم
استاد «شهریار» پس از آپدیت کردن وبلاگشان بعد از مدتها…
چندروز قبل، درست نمیدونم، شایدم چند هفته قبل میخواستم پستی بنویسم با این مضمون؛ که گاهی میزان تمرکزم به زیر خط فقر میرسه. چه بسا خیلی پایینتر و در صفحهی قبل از خط فقر. به این صورت که مثلا به شدت درگیر ترجمه هستم، بعد یه نوتیفیکیشن میاد که فلان چیز تخفیف خورده. اینجا بدون توجه به اون متن و ترجمهاش، بدون درنگ میرم سروقت اون تخفیف. بعد دارم اون رو چک میکنم، یهو یادم میاد یه ایدهی قشنگ توی اینستاگرام واسه UI دیدم. یهو اون رو مینیمایز میکنم و میرم سراغ اینستاگرام. به قول آقای «سامانی»، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…(گیر دادم به شعرا ها…).
توی علوم کامپیوتر یه چیزی هست به اسم Concurrency یا همروندی. یه سری پردازشها باهم انجام میشن، که از قضا ممکنه چوب لای چرخ همدیگه بذارن(ناحیهی بحرانی). ولی خب اگه همه چیز به خوبی و خوشی پیش بره، زندگی خیلی زیباتر میشه و نتایج کار باقلواطور. چقد سخت شد خوندن این کلمه😅 : باقلواطور. اصلا فکر میکنی یه کلمه جدیده.
گاهی وقتا منم همینجوری میشم، البته من توی ناحیه بحرانی گیر میکنم بیشتر وقتا و اون نتایج مطلوب حاصل نمیشه😁.
تا اینکه اخیرا متوجه دیدم همروندی توی من همش اون جنبهی مضر نیست. تازگی خیلی درگیر دانشگاه و یک دورهی آموزشی هستم، ببخشید، دوتا دورهی آموزشی. بد وضعیه! از ترجمهی متون آکادمیک میرم تو بطن برنامهنویسی. یکم از برنامهنویسی جدا میشم شیرجه میزنم توی درسهای دانشگاهی. از استخر دروس دانشگاهی میام بیرون و میرم سراغ UI/UX.
مشکل اینجاست که دوست دارم همهچیز رو عمقی یاد بگیرم، این کار رو خراب میکنه. نمیتونی وقت بذاری. همین الانشم کلی بدهی به وبلاگ دارم! مثلا توی ترجمه با کلی اصطلاح و مفهوم جدید روبهرو میشی، دوست داری یاد بگیری و وقت بذاری براش، بعد بیای از چیزی که یاد گرفتی توی وبلاگ بنویسی…اما وقت این اجازه رو بهت نمیده. خلاصه…اگه بتونم سالم از این همروندی دربیام، نتیجه خوبی برام داره. یعنی اگه بتونم به همه اینها رسیدگی کنم و مغزم بتونه زمانبندی Round Robin رو در عمل اجرا کنه، همهچیز به خوبی و خوشی تموم میشه. در غیر این صورت؛ روحم شاد و یادم گرامی⚰.
در آخر باید بگم سردی هوای مثل شلاق میزنه تو صورت آدم، و خب این خوبه :دی.
رضای عزیزم
سلام
1- آقا این کمبود تمرکز رو من هم دارم، فجاعتی! در همین حد. چی کار کنیم؟
2- آقا این جابجایی رو تردهای مختلف باعث ترک خوردگی نشه یه وقت. من دو تا کلاس پشت سرهم رو قاطی میکردم و به معنی واقعی کلمه سیستم باید قبل و بعد از هر کلاس ریست میشد. ماشالا به شما جونها، ماشالا.
3- سردی و شلاق آخه؟ خدایی این چه خوبی داره؟ خدایی گفتما.
موفق باشی
سلام حسینجان
1. تمرین و ممارست! و البته یک سری کارهای دیگه. مثلا من بجز اپ ایمیلم، نوتیفیکیشنهای همهی اپها رو غیرفعال کردم.
2. آقا از دور قشنگه…مثل شمشیر دولبه است…اگه مراقب باشی مشکلی پیش نمیاد، اگه نه…
استدعا میکنم سنی نگذشته از شما که:دی
3. آقا اگه عاشق هوای سرد باشی ایناشم برات جذابه:دی من اون باد سرد سوزناکی که به صورتم میخوره رو خیلی دوست دارم. مخصوصا سر صبح و آخر شب…
رضای عزیز
سلام
خدایی من فقط هوای خوب دوست دارم و تمام. والا
موفق باشی