نقد و بررسی تخصصی قسمت سوم GOT

آقا همین اول کار بگم این پست یکی دو مورد +۱۶ داره:دی

عارضم به خدمت دوستان که هفته‌ی پیش قسمت سوم این سریال پخش شد و خب از زمین تا آسمون با اون چیزی که ما تصور داشتیم فرق می‌کرد.

اولین نکته تاریکی بیش از حد بود. من انقد نمی‌دیدم چیزی رو، که با تحلیل و بررسی سوابق افراد، سعی می‌کردم حدس بزنم الان کی داره می‌میره. و خب همه‌اش هم اشتباه بود.

نکته‌ی بعدی این بود که ما انتظار داشتیم لااقل پنج یا شش نفر از عزیزان شخصیت اصلی به لقا‌الله بپیوندند و دعوت حق‌تعالی رو لبیک بگند، ولی زرشک! تنها شخصیتی که می‌شه گفت یکم اصلی بود، مرحوم سِر جوراه بود که اتفاقا ناکام هم از دنیا رفت. بابا، ما از همون اول هم گفتیم که اینجور عشق و عاشقی‌ها عاقبت نداره، دو طرف باید همو بخوان. بفرما؛ این عاقبت عشق یه‌طرفه.

برسیم به انتخاب تیون به عنوان محافظ برن! این حرکت یه چیزی تو مایه‌های یوزر‌ادمین-پسوردادمین بود. یعنی جاسوسن توی کل هفت پادشاهی بهتر از تیون، این بچه‌ی رنج‌کشیده پیدا نکردین؟ اون بچه دیگه باید تا آخر عمرش استراحت می‌کرد. حالا خودشم از همه داغون‌تر! مرد(!) حسابی، گنده‌تر از تو نتونستند این دوست یخی‌مون رو بکشند، بعد تو که  دیگه الان “یه سری چیزا” رو نداری، این هندی‌بازی چی بود درآوردی رفتی تو دل شاه شب؟ البته خب با در نظر گرفتن این واقعیت که تیون “یه سری چیزا” رو نداشت، می‌شه گفت حرکت، حرکت شجاعانه‌ای بود.

در مورد جان چیز خاصی نمی‌شه گفت. جان اسنو مثل هفت فصل گذشته همینجوری گیج و منگ واسه خودش شمشیر می‌زد و اژدهاسواری می‌کرد. البته جان الان درگیر یه بحران روانی عجیب‌غریبه. شما خودتو بذار جای جان…، دیگه بقیه‌اش رو نمی‌گم:دی البته نکته‌ی حائز اهمیت اینه که اژدهاخرابه رو دادند به جان. دیدین چقدر سریع افتاد؟ دنی این جور بردن ارزش نداره به خدا…

برسیم به برن. برن‌جان، عزیزم، در حالی که همه دارند همو می‌خورند، همه چشم امیدشون به اون چشمای سفید توئه. آخه عزیزم، این چه وقت کلاغ‌بازی بود. پسر خوب، بیا برو یه فکری بکن، نمی‌دونم مثلا یه کاری کن اون اژدهاهه اتصالی بگیره دیگه نتونه از اون جرقه‌ها بده بیرون. الان وقت بازیه آخه؟ البته بیاین قضاوت نکنیم، چون می‌گند که این کشته شدن نایت‌کینگ زیر سر همین چشم‌سفیده.

خب، برسیم به اصل قضیه؛ نایت‌کینگ. آقا شاه شب شاه شب که می‌گفتند همین بود؟! این بیش‌تر بهش می‌خورد شاه یه عصر دل‌انگیز بهاری باشه تا شاه شب. این همه اینو گنده کردند که ما فکر کردیم یکی از کاندیداهایی که شانس زیادی برای رسیدن به تاج و تخت داره همین یاروئه. بابا ما گفتیم این اقلا تا فینال می‌ره؛ تو یک‌هشتم حذف شد که. این همه بادش کردین که آخرش به این مفتی بمیره؟ البته خوب شد که به دست آریا مرد. آریا هفته‌ی پیش یه سری کارا کرده بود که خب همه‌ی ما توی اون سن از این فکرا ممکنه(ممکنه؟!) داشته باشیم. ولی از اونجایی که خاندان استارک خاندان آبرومندی بودند، ممکن بود به این وجهه‌ی خوب آسیبی وارد بشه. به هر حال خدا اینجوری نخواست و این فرصت رو در اختیار آریا، این شیردختر وستروس، قرار داد تا بتونه اون حرکت(باز یادم اومد…استغفرالله) رو جبران کنه، و روح مرحوم ند و مرحومه کاتلین رو شاد کنه. شادی روح همه‌ی اسیران خاک، من یقرا فاتحه مع الصلوات!

 

دیدگاه‌ها

برای این نوشته دیدگاهی وجود ندارد.

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز با * علامت‌گذاری شده‌اند.