
عکسنوشته-سری یازدهم- جملات گزیده و کتاب
سری یازدهم عکسنوشتهها، چهارتا نقلقوله. دوتاش از کتابهای «کلیدر» و «جای خالی سلوچ» محمود دولتآبادی، یه دونهاش از کتاب «مالون میمیرد» ساموئل بِکِت، و یه دونهی دیگهاش از کتاب «عوارض جانبی» وودی آلن معروفه. امیدوارم مفید باشه.
[qut]حرف باد است. اما فکر، آتش است. آتش را اول باید گیراند، باد خودش به آن دامن میزند.[/qut]

محمود دولتآبادی-کلیدر.
انقدر که از این جمله، و کلا تشبیههای کمنظیر دولتآبادی خوشم میاد، نمیدونم قبلا هم این جمله رو جایی پست کردم یا نه. دولتآبادی چقدر خوب توی این جمله نکته رو بیان میکنه، که اصل کار و قسمت سختاش، ساختن ایده است. ایده که شکل گرفت، ترویجاش در مقایسه با ساختناش کار به مراتب راحتتریه.
[qut]ناگهان چیزی را گم کرده بود که درست نمیتوانست بداند چیست؟ به نام شوی بود سلوچ؛ اما به حس، چیزی دیگر.[/qut]

محمود دولتآبادی-جای خالی سلوچ.
باز هم یه جملهی قصار دیگه از محمود دولتآبادی.
[qut]لحظهای در زندگی هست که مجبوری بگویی دیگر نمیتوانم…[/qut]

ساموئل بِکِت-مالون میمیرد.
من یه دونه کتاب دارم از بکت، که اونم هیچوقت نتونستم ادامه بدم تا تهش؛ «متنهایی برای هیچ». به نظرم خیلی تمرکز میخواد.
[qut]مهم نیست جزو کدوم گروه باشی، همیشه توی اون یکی بیشتر خوش میگذره![/qut]

وودی آلن-عوارض جانبی.
لامصب خیلی درسته:)). یادمه وقتی دبستانی بودم همیشه همین حس رو داشتم که کلاسهای دیگه از کلاس ما باحالتر و بهتره.
فکر میکنم اگه امروز شروع کنیم به لذت بردن از داشتههای فعلیمون، بهتر از فردا باشه. فرصتهای الانمون رو به امید فرصتهای احتمالی آینده از دست ندیم. شبها مسواک بزنیم، و در کل بچهی خوبی باشیم:دی.
دیدگاهها
برای این نوشته دیدگاهی وجود ندارد.