«Lurker» نباشیم

چندماه پیش توی استوری اینستاگرام گفته بودم که به کیا می‌گند «Lurker». دیدم بهتره یه چندخطی اینجا درباره‌اش بنویسم؛ بگم چرا نباید لِرکر باشیم؟ اینجا می‌خوام بگم چرا سعی می‌کنم لرکر نباشم. ممکنه بعضی از این دلایل ممکنه خودنمایی، خودخواهانه، و بیش از حد ایده‌آل‌گرایانه به‌نظر برسند، اما خب دلایلم همیناست واقعا.


تعریف

فعل «Lurk» به فارسی می‌شه: «کمین کردن»/«در انتظار فرصت بودن»/«مخفیانه انجام دادن». یه عده‌ای هستند توی شبکه‌های اجتماعی(و چه بسا دنیای واقعی) که به هیچ چیزی واکنش نشون نمی‌دند. نه که ربات باشند؛ نه، اما عملا هیچ تعاملی با پست‌های شما ندارند. مثلا مرتبا استوری‌های شما رو می‌بینند، اما واکنشی به اون‌ها نشون نمی‌دند. در حقیقت یه سری تحقیقات باید راه بیفته تا مشخص بشه فلسفه‌ی وجودی این عزیزان چیه اصلا؟ صرفا از روی کنجکاوی شما رو فالو کردند؟ هستند که فقط بگند هستند؟ یا چی؟

دلایل من برای لرکر نبودن

۱. انتقال حس خوب به نویسنده

به عنوان کسی که کم‌وبیش محتوایی تولید می‌کنه، باید بگم از تعامل با مخاطبین نوشته‌هام خیلی خوشحال می‌شم. وقتی می‌بینم برای پست‌های وبلاگ کامنت گذاشته شده واقعا ذوق می‌کنم؛ چون ارزش کسی رو که وبلاگ می‌خونه می‌دونم. این ارزش به این خاطره که ما تبدیل شدیم به مصرف‌کنندگانی که خیلی سریع دوست دارند به نتیجه برسند. برای کتاب و وبلاگ وقت نمی‌ذاریم؛ یه کلیپ یا عکس اینستاگرامی با یه کپشن زرد بزرگ کارمون رو راه می‌ندازه. کاش فقط همین بود؛ بیش‌تر اوقات کپشن رو نخونده لایکه رو می‌زنیم بره فقط.

علاوه بر همه‌ی این حس‌های خوب، این تعامل باعث می‌شه انگیزه‌ی بیش‌تری پیدا کنم؛ حتی برای منی که از همون روز اول که وبلاگ رو درست کردم، هدفی جز پیگیری علاقه‌های خودم، و تولید محتوای مفید نداشتم. منظورم اینه که هیچ‌وقت به تعداد فالور یا آمار بازدید خیلی اهمیت نمی‌دادم و نمی‌دم. بذارین اینجوری بگم؛ برای من مثلا اگر وبلاگم دوتا مخاطب پاقرص داره، مثل این می‌مونه که با اون دو نفر توی یک اتاق نشستیم و حرف می‌زنیم. اگه مخاطبین و تعامل با اون‌ها رو اینجوری در نظر بگیریم، می‌بینیم که چقدر حرف برای گفتن وجود داره و چقدر کمیت بی‌اهمیت می‌شه. حرف از آمار بازدید شد؛ دوست دارم اینم بگم که وقتی پستی منتشر می‌کنم؛ تعداد لایک‌ها برام جالبه، اما تعداد کامنت‌ها و کیفیت‌شون برام جالب‌تره. اما جذاب‌تر از همه‌ی این‌ها تعداد Save کردن اون پست، و تعداد Share شدن اونه. خیلی حس خوبی داره.

مورد سوم توی این بخش، اینه که بحث و گفتگویی که در یک پست شکل می‌گیره باعث پیشرفت دو طرف می‌شه؛ هم نویسنده و هم مخاطب. نمی‌خوام بگم کامنتی که من زیر یک پست می‌دم حتما باعث پیشرفت نویسنده‌ی اون پست می‌شه؛ اما شاید یک دیدگاه و ایده‌ی جدید به اون نویسنده بده.

پس من نوعی سعی می‌کنم توی نوشته‌های بقیه شرکت کنم تا حس دیده شدن رو به نویسنده منتقل کنم، باعث انگیزه‌ گرفتن اون بشم، و در پیشرفتش سهیم باشم.

کاملا موافق.

۲. جلوگیری از تلف شدن وقت خودم

نمی‌دونم چقدر موفق بودم؛ اما همیشه سعی کردم اگه کاری رو انجام می‌دم، کامل باشه. خب وب‌گردی و چرخیدن توی شبکه‌های اجتماعی هم از این قاعده مستثنی نیست. احساس می‌کنم اگه همینجوری سرسری یه پستی رو لایک بزنم، یا طوطی‌وار یه چیزی رو بخونم و برم رد کارم، به خودم و وقتی که گذاشتم ضرر وارد کردم. پس سعی می‌کنم کسانی رو که دنبال می‌کنم، واقعا دنبال کنم. و خب برای اینکه بدونم وقتم الکی صرف نمی‌شه، می‌تونم پیج‌ها و افراد مناسب رو دنبال کنم.

بیاین با خودمون روراست باشیم؛ اگه واقعا برای خوندن محتوای افرادی که دنبال‌شون می‌کنیم وقت نذاریم، پس هدف‌مون از این دنبال کردن چیه؟ چرا آنفالوشون نمی‌کنیم؟

۳. دیده شدن خودم

بی‌بروبرگرد یکی از موثرترین فاکتورهای پیشرفت اجتماعی بودنه. وقتی با محتوایی تعامل برقرار می‌کنم، خودم و محتوام رو به نویسنده‌ی اون محتوا و مخاطبین اون محتوا می‌شناسونم. این مورد رو بارها تجربه کردم. البته پرواضحه که این تعامل نباید «سلام پست‌های خوبی داری. دوتا قلب. به پیج من هم سر بزن» باشه! یا ایها الذین از این ربات‌ها استفاده می‌کنید، بدانید و آگاه باشید شخصا قبل از این که خوندن این متن هوشمندانه و خلاقانه‌ی شما رو به پایان برسونم، اکانت‌تون رو بلاک می‌کنم.

هرچقدر اون پستی که شما باهاش ارتباط برقرار می‌کنید غنی‌تر، و هرچقدر اون ارتباطه مفیدتر باشه؛ شانس دیده شدن و همچنین کیفیت اون دیده شدن بیش‌تر می‌شه. اگر اون پست یک پست استخون‌دار باشه، احتمالا مخاطبین بیش‌تر و با کیفیت بهتر داره. پس تا اینجا از نظر کمیت افتاین جلو. و وقتی اون تعامل و ارتباطی که با اون پست برقرار می‌کنید مفید و سودمند باشه، افرادی که از طریق اون تعامل با شما آشنا می‌شند، احتمالا تبدیل می‌شند به مخاطبینی که نسبت به محتوای شما وفادار خواهند بود؛ و خب اینم یعنی کیفیت.


ممنون بابت وقتی که گذاشتین.

دیدگاه‌ها
حسین - ۱۹ تیر ۱۳۹۸

رضا جان
سلام
1- مطلب خیلی خوبی بود و از خوندنش لذت بردم و اگر دوست داشتی یه سر به وبلاگ منم بزن. 🙂 اینو نمی‌گفتم می‌ترکیدم.
2- اقا دروغ چرا، در عالم اینستاگرام من گاهی (نه همیشه) مرض لایک تند تند می‌افته به جونم. بعضی چیزها وقعاً ارزش وقت گذاشتن نداره. جای قسم نیست، بعضی پستها رو حتی برای لایک هم توقف نداریم. خیلی وقتها هم البته وقت نمی‌کنم. اینم بگم که دو جانبه به موضوع رفته باشم. 🙂
3- آقا این تعامل رو موافقم. ببین برادر، خیلی موافقم.
4- به وبلاگ منم یه سر بزن. 🙂 تا صبح حاضرم این گونه بروم روی مخت.:))
موفق باشی

    رضا - ۲۱ تیر ۱۳۹۸

    سلام حسین‌جان
    1.:)) آقا یه لحظه شک کردم؛ رفتم اسم نویسنده رو دوباره خوندم:دی
    2. بله به‌هرحال این مورد هم هست و نمی‌شه کتمان کرد:دی
    4.:)) این مردم‌آزاری بی‌جواب نمی‌مونه. چوب خدا صدا نداره.
    مخلصیم.

مهسا - ۲۲ خرداد ۱۳۹۸

دقیقا همینه که نوشتین‌‌…برای ۲ طرف مفیده ‌..من ترجیح میدم روزی ۱۰تا پست رو بادقت بخونم و نظر بدم تا الکی لاک کنم و رد شم‌‌‌‌….این تعامله خیلی مهمه

    رضا - ۲۴ خرداد ۱۳۹۸

    آره دقیقا. اصلا آدم حس بهتری هم داره. هی لایک لایک لایک، دریغ از یکم استفاده.
    مرسی بابت نظرت.

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز با * علامت‌گذاری شده‌اند.