
عکسنوشته-سری دهم- جملات گزیده و کتاب
خیلی وقته این پست رو آپدیت نکرده بودم. توی این پست دو نقلقول از کتاب «جای خالی سلوچ»، و دو نقلقول گزیده از افراد سرشناس میارم.
[qut]من هیچوقت از دست دیگران ناراحت نمیشوم؛ فقط نظرم را در موردشان عوض میکنم.[/qut]

آل پاچینو-گزیدهی جملات.
خب اون ناراحتی اولیه که اجتنابناپذیره. منتها این رویکرد بهصورت کلی یه راهحل خیلی خوب برای دوری از تنشهای بیمورده. اولین بار این جمله رو پنج یا شش سال پیش خوندم و از همون موقع سعی کردم توی سبک زندگیم پیادهاش کنم. در حد خوبی هم موفق بودم. کلید موفقیت این روش اینه که وقتی با آدمهای جدید آشنا میشیم؛ انتظارات رو نبریم بالا، بت نسازیم، اسطورهسازی نکنیم. در این صورت، خیلی راحتتر میتونیم دیدگاهمون رو در مورد اون فرد/تفکر/باور/اعتقاد تغییر بدیم.
[qut]کسی نمیدانست. کسی به کسی نبود. مردم به خود بودند. هرکسی دچار خود، سر در گریبان خود داشت.[/qut]

محمود دولتآبادی-جای خالی سلوچ
متاسفانه این جمله از اون جملاتیه که قابلیت استفاده مجدد دارند. چه در دورانی که دولتآبادی این کتاب رو مینوشته؛ چه الان.
[qut]نه کاری بود و نه سفرهای. بی کار سفره نیست و بی سفره، عشق. بی عشق، سخن نیست و سخن که نبود فریاد و دعوا نیست، خنده و شوخی نیست؛ زبان و دل کهنه میشود، تناس بر لبها میبندد، روح در چهره و نگاه در چشمها میخشکد…[/qut]

محمود دولتآبادی-جای خالی سلوچ
[qut]من هنوز ندیدم کسی رفتن را بلد باشد؛ و بماند…[/qut]

سیروس جمالی-گزیدهی اشعار
دیدگاهها
برای این نوشته دیدگاهی وجود ندارد.