
به بهانهی ایامالله ولنتاین؛ خوب، بد، زشت
هیچوقت فکر نمیکردم همچین عکسی رو تو کامپیوترم سیو کنم:دی
ایام، ایام مبارک ولنتاینه. دقیقا نمیدونم ۲۵ بهمنه، یا ۱۸، یا هیچکدوم. آقا این فرهنگ بیگانه دیگه چی بود وارد این مملکت شد؟ چه خرسی کشته میشه توی این ایام…و این چه خواب سنگینیه که سازمان دفاع از حقوق حیوانات(شعبهی حیوانات وحشی، نرسیده به شعبهی ماکیان) ازش بیدار نمیشه؟ کشتن تدی بِیرهای بیگناه، به بهانهی ابراز علاقه به معشوق/یار/محبوب، تا به کی؟ ننگ بر ما…اف بر ما…و سایر چیزها بر ما…
خلاصه این ایام، بهانهای به دست ذهن بیمار ما داد تا چند خطی Pure Crap بنویسیم. ایدهی این پست چندروز پیش، و بعد از نوشتن این پست به ذهنم رسید. داشتم چای درست میکردم که حالتهای مختلف یک آدم از نظر روابط عاطفی، و تکلیفش توی این روزها، به ذهنم خطور کرد(بچههای مردم چه چیزایی به ذهنشون میاد…ما چه چیزایی).
خوب
خب، حالت خوب چیه؟ خوب اون حالتیه که یه رابطهی عاطفی بین دونفر برقراره، و همهچیز خوبه دیگه! زندگی زیباست، استوریهای عاشقانه برقراره، و این جور چیزها. و خب در این ایام هم مشکلی وجود نداره. چون در این حالت که ما اسمش رو خوب گذاشتیم، وضعیت ریالی طرفین با خطر خاصی مواجه نیست و به راحتی میتونند از کشتارگاههای معتبر سراسر کشور خرس بخرند و بدند به همدیگه، با کلی شکلات پوست قرمزی؛ که همهی اینها توی یک پک بستهبندی شدند. رنگ این پک از همه قرمزتره! یعنی اگه بخوایم بیاریمش توی سیستم RGB، اصلا G و B سرش نمیشه؛ و همهاش از R تشکیل شده. به این برکت(به پشمک حاجعبدالله اشاره میکند{شکلاتش منحرفها}) اینجور کارها واقعا حوصله میخواد. حرف از شکلات پشمک حاجعبدالله شد…، میگند این کارخونه هرسری که تولید داره، جای سوزن انداختن توی اپیلاسیونگاه/اپیلاسیونی/اپیلاسیونکده(به جایی که میرند اپیلاسیون میکنند چی میگند؟) پیدا نمیشه. یعنی ببین…، حاجعبداللهه که توی صف اپیلاسیون ریخته ها…!
بد
برسیم به حالت بد. بد به حالتی میگند که وقتی این روزها از راه میرسه، یه جای کار میلنگه و معمولا طرف مذکر ماجرا از هر تلاشی برای پیچوندن کادو گرفتن فروگذار نمیکنه. از «مریض شدم» و «پام پیچ خورده» و… بگیر، تا «مادربزرگم به لقاء الله پیوسته» و «فهمیدم بابام داره به مامانم خیانت میکنه». و خب تجربه ثابت کرده اینا همه آب در هاون کوبیدنه؛ چرا که آخر سر باید کادو رو بگیری، دوبارم بگیری، قرمزِ قرمزم بگیری! لذا توصیهی من به جوانها بعد از تحصیل، تهذیب، و ورزش، اینه که شل بگیرند و وا بدند.
زشت
زشت ماییم آقاجان، زشت ماییم😁 همینطور سینگل داریم اینجا خزعبل مینویسیم:دی؛ فارغ از هر دو جهان.
گذشته از شوخی، یکی از چیزهای خیلی قشنگ توی این دنیا همین عشق یا رابطهی عاطفی با جنس مخالفه. منتها به شرطی که سالم باشه. سالم از این نظر که دو طرف برای حفظ رابطه، حالا یا به صورت کلی و یا حفظ اون در یک سطح خیلی خوب، مجبور به دادن باج به همدیگه نشند. دادن این باجها معمولا از «فلان کار رو انجام میدم، به شرطی که تو هم فلان کار رو انجام بدی» شروع میشند. این شرایط کمکم به سعی در تغییر طرف مقابل منجر میشه، و به نظر من این بدترین اتفاقیه که میتونه برای یه رابطه بیفته.
خیلیها رو میبینیم که از نداشتن رابطه و تنها بودن شاکی هستند. اگه داری این متن رو میخونی و همچین حسی داری، بدون و مطمئن باش که هرچیز توی زمان خودش رخ میده؛ نه دیرتر، و نه زودتر. همیشه یادت باشه شروع کردن یک رابطه شکستن شاخ فیل نیست، تو هروقت که بخوای میتونی یک رابطه رو شروع کنی. اما قبلش نیم ساعت برای خودت وقت بذار، ببین هدفت چیه. ببین تنهاییت به همون اندازهای که خودت تصور میکنی عذابآوره؟ مطمئن باش نیست…
حالا پاشین برین چهارتا چوب بیارین تا نصیحتهام رو کامل کنم:دی. اَه، این آخرش جدی شد، از چرتوپرت بودن پست کم شد. حیف.
با مفهوم فرهنگ غربی موافقم….آدم اگر شخصی رو دوس داشته باشه بی بهانه براش کادو می خره و نیازی به این ایام توی تقویم خارجیا نیست…خیلی جاها خندیدم😀نوشته ی جذابی بود…فقط می تونم بگم دوست داشتن مفهوم خیلی پیچیده ایه که توی گل و خرس و شکلات نمی گنجنه…ایشالله شما هم از سینگلی در بیاین به زودی زود😉😉😎😎
بیشتر ما آدمهای مناسبتی هستیم. دوست داریم برای شروع یا انجام یه کاری، یه بهونهای داشته باشیم.
خب خدا رو شکر:دی
عجلهای نیست😁
رضای عزیز
سلام
1- ولنتاین به شما مبارک.
2- خدا رو شکر ما در این سه جایگاهی که تعیین کردی جای نداریم. حداقل این ولنتاین را جزو چیزی حساب نمیکنیم. نه به خاطر غربی بودن و این خزعبلات، نه، دلیلی ندارد هر کسی یک چیز من درآوردی کشف کرد، ما هم پشت سرش بسم الله. والا.
3- خداوند تبارک و تعالی شما را از حالت سینگل به کاپل تغییر دهد. بلند بگو الاهی آمین.
موفق باشی
سلام حسینجان
1. سلامت باشی. صد ولنتاین به این ولنتاینها…
2. آقا شما این مرحله از بازی رو با موفقیت رد، و saveاشم کردی :دی
بله موافقم باهات. در کل، ایده ایدهی خوبیه. آدما مناسبتی هستند: از شنبه، از سال جدید، روز ولنتاین…این حالتی هستیم.
3. خدا نخواسته باشه حسینجان! این چه نفرینی بود؟! من در این برهه از زندگیم اگه وارد همچین شرایطی بشم، گیمآور میشم. چون فقط یه دونه جون برام مونده. مرحلهی قبلی رو هم سِیو نکردم.
مخلصیم