اصطلاحات انگلیسی-سری ۰۰

این روزها، و روزهای بعد بیشتر، مشغول ترجمه کردن هستم. گفتم بد نیست اصطلاحات یا کلماتی که بهشون برمی‌خورم رو با شما هم در جریان بذارم. این شما و این سری اول اونا:

  1. Headhunter: این علاوه بر اون معنی وحشتناکش، یه معنی دیگه هم داره. به کسی که برای یک شرکت یا به طور کلی یک بیزینس، نیروهای موردنیازش که شایستگی و صلاحیت موردنظر رو دارند رو شناسایی می‌کنه و خلاء اون موقعیت کاری رو پر می‌کنه. شاید یه چیزی تو مایه‌های استعدادیاب هم بشه معنی کرد.
  2. Fair hair: کسی که رنگ موهاش بلوند یا روشنه. مثلا: She is fair-haired
  3. Brought up by hand: اگه نوزادی برای تغذیه دسترسی به مادرش نداشته باشه، یا با دایه بزرگ میشه، یا اصطلاحا با شیشه شیر. وقتی بچه با شیشه یا قاشق تغذیه بشه، از این اصطلاح استفاده می‌شه.(ببین کارم به کجا کشیده خداوکیلی، از شیشه شیر و دایه و بیمارستان شهیدان مبینی بخش زایمان حرف می‌زنم :دی)
  4. Say st under breath: پچ‌پچ کردن. مثلا وقتی شما درباره کسی حرف می‌زنید اما آروم، چون نمی‌خواین طرف متوجه بشه. یکی از کلمات هم‌معنیش: Whisper

لباس گرم بپوشید سرد شده 😁

دیدگاه‌ها
حسین - ۱۷ آبان ۱۳۹۷

رضای عزیز
سلام
آقا دمت گرم، نمی دونم چرا اینقدر از headhunter خوشم اومد. بازم از این حرکتها بزن.
موفق باشی

    رضا - ۱۸ آبان ۱۳۹۷

    از ته دل خوشحالم که برات مفید بوده حسین. با کامنتات انرژی می‌دی برای ادامه‌ی نوشتن.
    حتما. از این هفته به صورت روزانه آپدیت می‌شن.

ارسال دیدگاه جدید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز با * علامت‌گذاری شده‌اند.